دلایلی برای ناراحتی
دسامبر 29, 2007
اول کشته شدن دانشجویان در تصادف نزدیک دامغان و بعد درگذشت آیدین نیکخواه بهرامی بسکتبالیست ناراحتم کرد…
شاید کمتر از اونها از ترور بینظیر بوتو ناراحت شدم ولی خودم دقیقن نمی دونستم این آخری چرا من رو غمگین کرده؟ خبر ترور سیاستمدارها معمولن برای من یک خبر داغه نه ناراحت کننده.
الان دارم فکر میکنم علتش ممکنه این باشه که اون یک زن بود و باز فکر میکنم کوچکترین ربطی به احساس دلسوزی نداره و بیشتر یک احساس تحسین و تاسف ناشی از فقدانه. اون زنی بود شبیه به ما در همسایگی ما که انقدر موثر بود که این طور در دل بعضیها احساس وحشت و خطر ایجاد کنه… زن هموطن اینطوری سراغ دارید؟
اگر ایران آدم بود…
دسامبر 22, 2007
اگر نگاهی کلی به وضع زندگی و رفتارهای مردم یک کشور بیاندازیم، معتقدم میشه برآیندی از این خلقیات پیدا کرد و راجع به اون مملکت مشابه یک فرد صحبت کرد.نه؟
با همچین نگاهی «ایران» به نظر من یک شخصیت افسرده است. همین باعث میشه نتونه خودش رو تغییر بده…
دیگه چی؟ خرافاتی؟ عصبی؟مضطرب؟ کمسواد؟….جوون؟